توضیحات
جوامع پیشرفته بر یک عقیده مشترک معتقدند و آن این است که ما نمی دانیم..
شاید در ابتدا عجیب به نظر بیاید که چگونه ممکن است با این همه پیشرفت، دانستنی در کار نباشد!
اما وقتی به شعر معروف جهل مرکب که البته در سندیت آن نسبت های مختلفی به ابن یمین و یا مولانا داده شده است برمی خوریم،
متوجه حقیقت این مساله می شویم.
آن کس که نداند و بخواهد که بداند، جان و تن خود را ز جهالت برهاند
انسان هرچه رشدیافته تر شود،
متوجه این موضوع می شود که هیچ نمی داند…
ما اگر بدانیم که هیچ نمی دانیم،
قدم بزرگی در جهت آگاهی و پیشرفت برداشته ایم و جهل و ندانستن های خود را بوسیله آگاهی هایی که برایمان اتفاق افتاده است، پوشش می دهیم.
اما اگر معتقد باشیم که میدانیم و نیازی به دانستن های تازه نیست،
یعنی دچار جهل عالمانه باشیم،
پیشرفتی را شاهد نخواهیم بود.
حال، اصلی ترین دلیل رشد جوامع پیشرفته را بهتر درک می کنیم. دنیا برای پیشرفت و تعالی، نیاز به این تغییر باور دارد.
به نظر شما این مطلب صحیح نیست؟